سخن اندیشمندان
شهر يك اثر هنري بزرگ است كه آفرينندگاني به وسعت خود و به تعداد جمعيتش دارد (كريستوفر الكساندر)

سه شنبه, ۱۶ بهمن , ۱۴۰۳ Tuesday, 4 February , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 596 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 5 تعداد دیدگاهها : 78×

ویژه خبری

پایان اولین دوره مسابقات آزاد مهارتی هوش مصنوعی در البرز هوش مصنوعی و مدیریت شهری نوین برگزاری کارگاه نویسندگی روایت پایداری در کرج کوتاه کردن دست سودجویان از حریم رودخانه های کرج تردد ۱۸۸ میلیون خودرو از راه های البرز تاثیر مثبت پلاسما درمانی بر درمان زخم های دیابتی در البرز همایش بزرگ پیاده‌روی خانوادگی در هشتگرد برگزار می شود استفاده از مدیران بومی و کارآمد در اولویت استاندار البرز باشد آمادگی راهداری البرز برای حضور در رزمایش الی بیت المقدس تولید سالانه ۳۱۱ میلیون مترمکعب آب شرب در البرز خبر قطعی برق در بهار و تابستان صحت ندارد اجرای طرح جمع آوری چرخ دستی‌های غیر مجاز در کرج کاهش ۱۰ درصدی ذخیره سد کرج نسبت به سال گذشته مسابقه طراحی المانِ میدان ورودی دانشگاه جامع امام حسین اندیشکده حکمرانی شهری مِهستان ضوابط راه پله ۱۰۰ میلیون تومان پاداش برای یک شخصیت ماندگار عروسکی کاربرد هوش مصنوعی در مدیریت شهری هزینه مدیریت شیرابه در حلقه‌دره ۶ میلیارد تومان است ماهدشت میزبان مسابقات قهرمانی یونیون شیتوریو کاراته کشور 

شهر در چنگال وندال ها
24 اردیبهشت 1403 - 23:32
شناسه : 2156
21
وندالیسم به مثابه آسیب های اجتماعی یکی از آسیب های اجتماعی موجود در شهرها که منجر به افزایش هزینه نگهداری می شود، وندالیسم است. وندال ها درمیان مردم شهر زندگی کرده و با رفتارهای آسیب زننده شان تاسیسات شهری را تخریب می کنند.
ارسال توسط : منبع : دانشنامه تخصصی و پایگاه خبری موج شهر
پ
پ

شهر در چنگال وندال ها

شهر در چنگال وندال ها یادداشتی اختصاصی از دانشنامه تخصصی و پایگاه خبری موج شهر در خصوص تخریب آگاهانه اموال، اشیا و متعلقات عمومی و نیز تخریب و نابودی آثار هنری است.

یکی از آسیب های اجتماعی موجود در شهرها که منجر به افزایش هزینه نگهداری می شود، وندالیسم است. وندال ها درمیان مردم شهر زندگی کرده و با رفتارهای آسیب زننده شان تاسیسات شهری را تخریب می کنند. وندالیسم شهری به معنای تخریب کنترل نشده اموال عمومی، آثار و بناهای تاریخی و فرهنگی شهر و کشور است. هرساله برای بازسازی اموال عمومی آسیب دیده از وندالیسم شهری هزینه‌های زیادی به شهرداری ها تحمیل می شود، این رفتارها سهم قابل توجهی از بودجه شهر را به خود اختصاص می دهد . باوجودخسارات و زيان های ناشی از ونداليسم درفضاهای عمومی شهری کشور، آمار و اطلاعات کافی در اين زمينه در دسترس نيست.

روز به روز بر تعداد افراد که عموما نوجوان، مرد و کمتر تحصیل کرده هستند افزوده شده و تصمیم گیران حوزه شهری و متخصصان حوزه اجتماعی می بایست راهکاری برای کاهش آسیب های این افراد بیندیشند.

وندال نام قومی از اقوام ژرمن‌ اسلاو بود که در قرن پنجم میلادی در سرزمین‌های واقع در میان دو رودخانه زندگی می‌کردند. روحیه ویران‌گرایانه این قوم سبب شده است که در مباحث آسیب‌شناسی، همه رفتار‌های بزهکارانه به‌گونه‌ای به وندالیسم منسوب شود؛ رفتار‌هایی که برای تخریب آگاهانه اموال، اشیا و متعلقات عمومی و نیز تخریب و نابودی آثار هنری و دشمنی با علم و صنعت و آثار تمدن انجام می‌شود. در این میان باید گفت قدمت وندالیسم به قدمت شهرنشینی است.

پیامدهای وندالیسم شهری در شهرها

وندالیسم مانند دیگر انواع انحرافات اجتماعی، دارای نتایج و آثار مشهور و پنهان زیادی است. وندالیسم نوعی از بزهکاری های جوانان می باشد که می تواند در نظم عمومی اختالل ایجاد کند. وندالیسم بر کاهش کیفیت زندگی شهری مؤثر بوده و با افزایش پرخاشگری وخشونت در شهرها نه تنها در افت کاری و استفاده عمومی از مکان های تفریحی عمومی تأثیر داشته، بلکه به افزایش احساس ترس و ناآرامی و نابهنجاری نیز تأثیرگذار بوده است .علاوه بر این، با از دست رفتن زمانی که صرف تعمیر و بازسازیآثار تخریب شده می گردد عملا بر کاهش رفاه و آسایش شهروندان تأثیرگذار می باشد که خود این موضوع نیز می تواند منجر به بروز نارضایتی ها و اعتراضاتی گردد که در نتیجه بر اعتماد عمومی مردم تأثیرات منفی بسیاری دارد.

یکی دیگر از نتایج وندالیسم، از بعد روان شناختی می باشد. زشت شدن مناظر شهری، تاثیر منفی زیادی بر روحیه شهروندان می گذارد. دیوارهایی که مملو از جمالت مختلف و گاه ناپسند و مخالف عفت عمومی باشد، کیوسک های تلفن تخریب شده، شیشه های شکسته اتوبوس ها، صندلی های منقش به تصاویر زشت و تخریب شده مترو، و… هر رهگذری را مکدر می سازد و بدتر از آن اینکه مشاهده این قبیل تصاویر، انگیزه های تخریب گری بیشتر را نه تنها در بین وندال ها که ممکن است حتی در بین شهروندان دیگر نیز تشدید نماید یا الاقل از حساسیت آنان نسبت به این رفتارها بکاهد. بسیاری ازصاحب نظران بر این باورند که وندالیسم نوعی تلافی یا انتقام جویی است که تخریب اموال عمومی و محیط زیست عمده ترین حاصل آن است، آنها معتقدند که اگرچه وندالیسم ریشه در عدم سالمت روانی افراد و ناکامی ها دارد اما تخریب اموال عمومی، نوعی انتقام جویی در برابر کمبودهای رفاهی و اجتماعی است که افراد انتظار دارند.

به این ترتیب که وقتی رفاه اجتماعی و خدماتی ضعیف است افراد خود را برای حفظ آنچه اموال عمومی نامیده می شود مسئول نمی دانند.

گسترش ‌ونداليسم ‌و علل ‌آن

عصيان ‌روزافزون ‌انسان‌، به ‌خصوص ‌نسل ‌جوان‌، نه ‌تنها نشان ‌دهنده ‌احساس ‌اجحاف ‌و درماندگي ‌توأم ‌با خشم‌، پرخاشگري ‌و آشوبگري ‌آنان ‌است‌، بلكه ‌معرف‌ تحميلات ‌اجتماعي ‌و تجويزهاي ‌نيروهاي ‌قاهر و سركوبگر بيروني ‌در جامعه‌اي‌ است ‌كه‌ به ‌جاي ‌در نظر گرفتن ‌نگرشها، باورها، رفتارها و الگوهاي ‌فرد، گروه‌، قشر يا نسلي ‌ديگر، تنها نگرشها و الگوهاي ‌خود را به ‌آنان ‌تجويز مي‌كند. در حقيقت ‌ونداليسم ‌واكنشي ‌است ‌در مقابل ‌برخي‌ از صور فشارها، تحميلات‌، ناملايمات‌، حرمانها، اجحاف ‌و شكستها كه ‌مبين ‌تمايل ‌به ‌تخريب ‌آگاهانه‌، ارادي ‌و خودخواسته ‌اموال‌، تأسيسات ‌و متعلقات ‌عمومي ‌است. البته تحقيقات پژوهشگران نشان مي دهد ونداليسم دارای انواع بسياری است که بسياری از آنها خارج از حوزه بحث ماست و ما برحسب چارچوب نظری بحث که به کنشها و واکنشهای نسلها عطف مي کند، گونه ونداليسم گروه های بزهکار و گونه جديد از ونداليسم را تحت عنوان “ونداليسم نسلي” برای اولين بار معرفي مي کنيم.

محققان ‌آسيبهاي ‌اجتماعي ‌دريافته‌اند كه ‌شرايط و محيط اجتماعي ‌افراد در شكل‌گيري ‌شخصيت ‌وندال ‌در آنها نقشي‌تعيين‌كننده ‌داشته‌اند كه ‌ريشه‌هاي ‌آن ‌را مي توان در محيط خانواده ‌يافت‌. در اين‌ خصوص ‌دو ديدگاه‌ متفاوت ‌و حتي ‌در برخي ‌موارد متضاد در مورد ونداليسم ‌ارائه ‌شده ‌است‌. ديدگاه‌ نخست ‌بر اين ‌باورست ‌كه ‌ونداليسم ‌معمولاً در خانه‌هايي ‌غيرمنضبط با والديني ‌سردرگم ‌و مردد و نامطمئن ‌از ارزشها و فلسفه ‌اجتماعي ‌خويش ‌پرورش ‌مي‌يابد و غالباً احساس ‌درماندگي ‌و احساس ‌اجحاف ‌خود را به ‌صورت ‌قهرآميز و پرخاشگرانه ‌در مقابل ‌نسل ‌بزرگتر، صاحبان ‌قدرت‌و همه ‌نهادها و سازمانهاي ‌تأسيس‌شده ‌در جامعه ‌نشان ‌مي‌دهند. ديدگاهي ‌ديگر ونداليسم ‌را نتيجه ‌مستقيم ‌بريدگي ‌و عدم ‌پيوندي ‌مي‌داند كه ‌بين ‌ارزشهاي ‌تحميل ‌شده ‌از سوي‌ نهادهاي ‌پرورشي ‌با آنچه‌ به‌ منزله ‌شرايط و واقعيتهاي ‌حاكم ‌بر جامعه ‌مطرح ‌است‌، پديد مي‌آيد. آن ‌تجويزها از والدين ‌و مدرسه‌ گرفته ‌تا دولت ‌و رسانه‌ها را در برمي‌گيرند. با يك ‌بررسي ‌دقيق ‌و نگاهي ‌ژرفتر مي‌توان ‌دريافت ‌كه ‌دليل ‌چنين ‌تمايزي ‌در چيست‌. ديدگاه‌ نخست ‌ونداليسم ‌را به ‌جوانان‌ محدود مي‌كند و خانواده ‌آنان‌ را به‌ چشم ‌وندال ‌نمي‌بيند، از اين ‌روي ‌بي‌نظمي‌ها و سهل‌انگاري ‌والدين ‌را دليل ‌آن ‌مي‌بيند، در حالي ‌كه ‌در ديدگاه ‌دوم ‌والدين ‌خانواده ‌نيز مي‌توانند جزو اشخاص ‌وندال ‌باشند، بنابراين ‌هنجارگريزي ‌و بي‌نظمي ‌آنها همچون ‌فرزندانشان ‌معلول ‌تجويزات ‌و سختگيرهاي جامعه ‌است‌، نه ‌سهل‌انگاري‌ها و نظم‌گريزي‌ها. توجه ‌به ‌اين ‌نكته‌ بسيار ضروري‌ است‌، زيرا با معكوس ‌شدن ‌علت ‌واقعي ‌ونداليسم ‌از سختگيري ‌و تجويزات ‌به ‌سهل‌انگاري ‌و بي‌نظمي‌، پديده ونداليسم ‌نه ‌تنها برطرف ‌نمي‌شود، بلكه ‌گسترش ‌مي‌يابد.

تحليل ‌كنشي ‌ونداليسم

هنگامي ‌كه ‌فاصله ‌بين ‌فرهنگ ‌عمومي ‌و فرهنگ ‌رسمي ‌زياد باشد، فاصله ‌بين ‌معيارهاي ‌تنظيم ‌كننده‌ واقعيات ‌با شرايط واقعي ‌حاكم ‌بر واقعيات ‌زياد مي‌شود و عكس‌العمل ‌نسلي ‌را در پي ‌دارد كه ‌هنجارها، قواعد، رسوم‌، الگوها و عادات ‌و قوانين ‌نسلي ‌ديگر را كه ‌واقعيات‌ و شرايط او را در نظر نمي‌گيرد، طرد مي‌كند. فاصله ‌هر چه ‌بيشتر و عميق‌تر بين ‌فرهنگ‌ عمومي ‌و فرهنگ‌ رسمي ‌نيز يكي ‌از عوامل ‌تعيين ‌كننده‌اي ‌است ‌كه ‌مشخص‌ مي‌سازد، يك ‌نسل تقابل ‌ديدگاهها، رفتارها و الگوهاي ‌خود با نسلي ‌ديگر را به ‌شكلي ‌مشاركتي ‌و اصلاحي ‌ببيند يا تعامل ‌را راه‌حل ‌مناسبي ‌نديد ‌چرا كه ‌شكاف ‌را آنقدر اساسي ‌و عميق ‌بيابد كه ‌تنها راه ‌را در خرابي ‌و فروپاشي ‌تمامي ‌نظامي ‌ارزيابي ‌كند كه ‌انعطافي ‌براي ‌در نظر گرفتن ‌خواستها، نگرشها و الگوهاي ‌نسل ‌او قائل ‌نمي‌شود. به ‌بيان‌ ديگر، كنش‌ و واكنش ‌نسلها نسبت‌ به ‌شرايط موجود و نسبت ‌به ‌يكديگرست‌ كه‌ مي‌تواند موجب ‌شود آسيب ‌اجتماعي ‌ونداليسم ‌پديد آمده‌، گسترش ‌يافته و متجلي ‌شود.

اگر تفاوتهاي ‌نسلي ‌در جامعه‌اي‌ به ‌حدي برسد كه ‌شكاف ‌محسوسي ‌را نشان ‌دهد، آنگاه ‌نسلهاي ‌در تقابل ‌با يكديگر چند راه ‌پيش‌ روي ‌دارند. اگر نسلي ‌كه ‌نهادهاي ‌جامعه را در كنترل ‌هنجارها، نگرشها، رفتارها و الگوهاي ‌خود دارد به نگرشها، ايده‌ها، هنجارها، رفتارها و الگوهاي ‌نسلي ‌كه ‌در زير دست ‌او پرورده ‌مي‌شود، توجه ‌نكرده ‌و كاملاً تجويزي‌ و يك ‌طرفه‌، نحوه ‌كنش ‌مورد انتخاب ‌او نسبت ‌به‌ شرايط موجود و نسل ‌مقابل ‌باشد، اولين ‌گام را ‌براي‌ تشكيل‌ پديده‌ ونداليسم برداشته‌ است‌. نسل ‌زير دست‌ چند راه‌ پيش ‌روي ‌خود دارد، يا آنچه ‌را كه ‌در تقابل ‌با نسل ‌مسلط مي‌بيند از طريق ‌تعامل ‌و همفكري ‌و همجوشي ‌برطرف ‌سازد، كه در اين صورت از سرايت ‌ونداليسم‌ به‌ خود تا اين ‌مرحله‌ از كنش ‌اجتناب ‌كرده ‌است‌، ولي ‌انتخابهاي ‌بعدي ‌او تحت ‌تأثير واكنشهاي ‌نسل ‌مسلط قرار دارد.

اگر نسل ‌مسلط همچون‌ گذشته ‌بر شيوه ‌تجويز و تحديد يك ‌طرفه ‌خود استمرار ورزد، علاوه ‌بر آن ‌كه‌ خود را از نگرشها، باورها و الگوهاي ‌ديگري ‌كه ‌برخاسته ‌از شرايط جديد حاكم ‌بر واقعيت ‌و جامعه ‌است‌ محروم ‌ساخته‌، خود را در خطر واكنش ‌بعدي ‌نسل‌ زير دست‌ به ‌شكل‌ خرابكاري‌ و آشوبگري ‌وندال‌ قرار داده‌ است‌. اما واكنش ‌بعدي ‌نسل ‌زير دست‌ چگونه ‌مي‌تواند باشد؟ اگر بنا بر هر دليلي، ‌كنش ‌مناسب ‌خود را براي‌ حل‌ مشكل‌ رها كرده ‌و به ‌مقابله ‌به ‌مثل‌ بپردازد، در راه ‌آشوبگري ‌گام‌ برداشته ‌است‌ و به ‌جاي‌ حل ‌مشكل‌، مشكل ‌را حذف ‌كرده‌ است‌ و اگر روزي ‌بخواهد براي‌ برطرف ‌كردن ‌نيازهاي ‌خود از آن ‌استفاده ‌كند، بايد مجدداً خرابهاي ‌خود را آباد كند. در نهايت ‌نحوه ‌عمل ‌و عكس ‌العمل ‌نسلهاي ‌مسلط و زيردست ‌نسبت ‌به‌ يكديگر و نسبت ‌به ‌واقعيات ‌موجود است ‌كه ‌تعيين ‌كننده ‌غايي ‌است‌.

اين ‌امر هنگامي ‌بيشتر از كنترل ‌افراد خارج ‌شده ‌و ونداليسم ‌را تابع ‌شرايط موجود مي‌سازد كه ‌اولاً فاصله ‌بين ‌واقعيات ‌و شرايط اجتماعي ‌جامعه با هنجارها، باورها، رفتارها و الگوهاي ‌نسلها زياد بوده ‌و ثانياً شكاف ‌بين ‌فرهنگ ‌رسمي ‌و فرهنگ‌ عمومي ‌عميق ‌و گسترده ‌باشد و هنگامي ‌بيشتر متأثر از انتخاب ‌كنشهاي ‌نسلهاست ‌كه‌ آنها به‌جاي ‌مشاركت ‌و تعامل ‌با يكديگر، تجويز و حذف ‌يكديگر را دنبال ‌كنند و براي ‌ديدگاهها، هنجارها، باورها، رفتارها و الگوهاي ‌ديگري ‌مشروعيت ‌قائل ‌نشوند. بايد دقت‌كرد كه ‌در بسياري ‌از موارد تفاوتهاي ‌موجود در هنجارها، نگرشها، رفتارها و الگوهاي ‌هر نسل ‌برخاسته ‌از شرايط حاكم بر تعامل ‌يك ‌نسل ‌است ‌و از منظر نسلي ‌كه ‌با تعاملات‌ ديگري ‌سر و كار داشته ‌و از شرايطي‌ ديگري ‌متأثر شده‌ به ‌شكلي ‌اجتناب ‌ناپذير متفاوت ‌است‌. به ‌نظر مي‌رسد كه ‌مي‌توان ‌به‌ بررسي ‌برخي‌ از اين‌ علل ‌اجتناب ‌ناپذير پرداخت‌.

رويارويي ‌نسلها به ‌صورت‌ تقابل‌ سنت ‌و مدرن

دير زماني ‌است ‌كه ‌موضوع‌ سنت ‌و مدرن ‌و تضاد بين ‌آنها به ‌يكي ‌از چالشهاي ‌اساسي ‌جامعه ‌ما بدل ‌شده ‌است ‌و بايد از آن به‌ عنوان ‌يكي ‌از مهمترين ‌عواملي ‌ياد كرد كه ‌موجب ‌تقابل ‌بين‌ نسلهاي ‌مختلف ‌شده ‌و شكاف ‌بين ‌آنان ‌را تشديد مي‌كند.در هر جامعه، ‌نسلي ‌كه ‌به ‌تعاملات ‌گذشته ‌پاسخ ‌مي‌گويد، افراد سنتي ‌را مشخص ‌مي‌سازد و نسلي ‌كه ‌از تعاملات ‌جديد پيروي ‌مي‌كند، از آنها تحت ‌عنوان ‌مدرن‌ ياد مي‌شود. اما هر دو نسل‌، تعاملات ‌مشتركي ‌نيز دارند كه ‌معمولاً ناديده‌ گرفته ‌مي‌شود. تعاملاتي ‌كه‌ هيچ ‌يك ‌را به ‌طور كامل ‌از سنت ‌و مدرن ‌بي‌نياز نمي‌سازد. اين ‌بخش ‌از قضيه ‌همواره ‌از طرف ‌هر دو گروه ‌ناديده‌ گرفته ‌مي‌شود; بخشي ‌كه ‌به‌ فصل ‌مشترك ‌تعاملات ‌افراد با گستره ‌واقعيت ‌برمي‌گردد‌.

آنها معمولاً هر يك ‌سنت‌ يا مدرن‌ را پديده‌اي ‌اجتماعي ‌مي‌انگارند كه ‌با تغيير بينش ‌يا آگاهي ‌مي‌توان ‌يكي ‌را به‌ نفع ‌ديگري ‌حذف ‌كرد. اشتباهي ‌كه‌ آنها مرتكب ‌مي‌شوند آن ‌است ‌كه ‌بينش ‌يا آگاهي ‌را علتي ‌براي‌ تحقق‌ سنت ‌يا مدرن ‌مي‌دانند. در حالي ‌كه‌، شناخت‌، آگاهي ‌و بينش ‌مبتني ‌بر آنها، خود معلولي ‌است ‌همچون ‌سنت ‌و مدرن ‌كه‌ از علتي‌ ديگر به ‌نام‌ نوع ‌تعامل ‌و شرايط تعاملي‌ ناشي ‌مي‌شود. تغيير شناخت ‌و بينش ‌از طريق ‌آگاهي ‌عامه ‌صورت‌ نمي‌گيرد تا با نصيحت ‌و گفتار به ‌توان ‌تغييرش ‌داد. تغيير شناخت ‌و بينش‌، بخشي ‌بزرگ ‌از واقعيت‌ دنياي ‌پيرامون ‌ماست‌، واقعيت‌ به ‌اين ‌مفهوم ‌كه ‌از شرايط تعاملي ‌خاص‌خود برمي‌خيزد و معلولهاي ‌خاص ‌خود را تحت ‌عنوان ‌مدرن‌ و سنت ‌بيرون ‌مي‌دهد. هنگامي ‌كه ‌ماشين ‌وارد زندگي ‌بشر مي‌شود تعاملات‌ جديدي ‌را به‌عرصه ‌زندگي ‌عامه ‌تحميل ‌مي‌كند كه‌ برنامه‌ها و دستاوردهاي ‌نوين‌خود را در قالب ‌شناخت ‌و بينشي‌جديد پديد مي‌آورند، چه ‌افرادي ‌با آن ‌مخالفت ‌كنند و چه ‌نكنند. ما هنگامي ‌كه‌ عنصري‌ مثل ‌ماشين ‌را وارد عرصه‌ زندگي‌ خود ساختيم‌، شرايط تعاملي‌جديد و به‌تبع ‌آن‌، شناخت ‌و بينشي ‌نوين ‌را در افراد پديد آورديم‌، حتي ‌اگر هيچ ‌كشور خارجي‌اي ‌وجود نداشته ‌باشد كه ‌آن ‌را تبليغ‌ كند تا از آن ‌به ‌عنوان ‌اشاعه ‌دهنده ‌مدرن ‌ياد كنيم. ‌

بسياري ‌از افراد هر دو نسل ‌تصور مي‌كنند سنت ‌و مدرن ‌در حافظه ‌افراد موجودند و افرادي ‌كه ‌در حافظه ‌به ‌سنت ‌تمايل ‌دارند، از مدرن ‌بي‌نيازند و آنهايي ‌كه‌ در حافظه ‌خود به ‌مدرن ‌استناد مي‌كنند، از سنت‌ بي‌نصيب‌اند. در حالي ‌كه‌، هر يك ‌از دو نسل ‌مذكور، به ‌ميزان ‌قابل ‌ملاحظه‌اي ‌از برنامه‌هاي ‌ذهني ‌برخوردارند كه ‌از تعاملاتي ‌ناشي ‌مي‌شوند كه ‌پديد آورنده ‌هم ‌سنت ‌و هم ‌مدرن‌اند. افراد هر دو نسل ‌تصور مي‌كنند، يكي ‌از دو پديده‌ سنت ‌يا مدرن ‌بايد تغيير كرده به ‌طوري ‌كه‌ به ‌نفع ‌ديگري ‌كنار رود، و آنها جانشينهايي ‌براي ‌يكديگر هستند كه ‌اگر هنوز هر دو موجودند به ‌خاطر آن ‌است ‌كه‌ هيچ ‌يك‌ به ‌طور قطعي ‌پيروز اين ‌نبرد نشده‌ است‌! افراد و گروههايي ‌با اين ‌دو ديدگاه‌ را “سنت‌گرا” و “مدرن‌گرا” مي‌ناميم‌. آنهايي ‌كه ‌در تصورند، حذف‌ و دفع ‌يكي ‌به‌ نفع ‌ديگري مقدور است ‌و اين ‌نحوه ‌تفكر و عمل ‌منجر به ‌آن‌ مي‌شود كه ‌سنت ‌و مدرن‌، خود را به ‌شكل ‌اجتناب ‌ناپذير در مقابل ‌هم ‌تصور كنند و همين ‌شيوه ‌از تفكر و عمل‌ است ‌كه ‌جهان‌بيني‌ جمعي ‌را در مقابل ‌و بر عليه ‌جهان‌بيني ‌فردي ‌دگرانديشان ‌و نخبگان ‌قرار مي‌دهد و موجب ‌مي‌شود كه ‌دگرانديشان ‌و نخبگان ‌جامعه ‌ما به ‌جوامعي ‌سوق ‌داده‌ شوند كه‌ به‌ جاي ‌دفع‌، جذبشان ‌كنند. اما آيا چنين ‌تقابل ‌و تصادمي ‌اصالت‌ دارد يا برطرف ‌شدني‌است‌؟

سنت ‌و مدرن ‌به ‌عنوان ‌بخشي ‌از تعاملات ‌همواره‌ وجود داشته ‌و وجود خواهند داشت‌; چرا كه ‌علتشان ‌كه ‌تعاملاتي ‌متفاوت ‌با يكديگر و مربوط به ‌حوزه ‌متفاوت ‌هر يك‌ از آنهاست ‌مدام ‌وجود داشته‌ و معلولهاي ‌خود را همواره‌ پديد خواهند آورد. به ‌عبارت‌ ديگر، هم ‌سنت ‌و هم ‌مدرن ‌مدام ‌از نو زاييده ‌و آفرييده ‌مي‌شوند. هر نسلي ‌كه ‌به‌ اقتضاي ‌انواع ‌شرايط تعاملي‌حاكم، ‌دست ‌به ‌تعامل ‌مي‌زند، مدام‌ برنامه‌هايي ‌را در ذهن ‌دروني ‌مي‌سازد كه ‌در قالب ‌سنت ‌و مدرن ‌بيرون ‌داده ‌مي‌شود. آنها با يكديگر و در كنار يكديگر از هر نسل ‌به ‌نسلي ‌ديگر و از تعاملگري به ‌تعاملگر ديگر از نو زاده ‌مي‌شوند، و اين ‌همجواري‌ است ‌كه ‌هرگز برنده ‌و بازنده ‌نخواهد داشت‌. بنابراين‌، هنگامي ‌كه ‌واقعيت‌ وجودي ‌اجتناب‌ناپذير يكديگر را پذيرفتند، مناسب ‌است ‌كه بدانند چگونه ‌يكديگر را در جوار هم‌، نه ‌اين ‌كه ‌تحمل ‌كنند، بلكه ‌بپذيرند و چنين ‌همجواري ‌تحقق ‌نخواهد يافت ‌مگر با مشاركت ‌در تعاملاتي ‌كه ‌سنت ‌و مدرن ‌را پديد مي‌آورند.

اين ‌موضوعي ‌در گستره ‌سنت‌و مدرن ‌است كه‌يكي ‌از بزرگترين ‌عوامل ‌بازآفريني ‌شكاف ‌نسلها ‌و چه ‌بسا آشوبگري در جامعه ماست‌. باورها و رفتارهايي ‌كه‌ به‌ اقتضاي ‌تغيير تعاملات‌، به ‌شكلي ‌نوين ‌عرضه‌ مي‌شود و با برچسب‌هاي ‌سنتي ‌و مدرن‌، به ‌صورت ‌تقابل ‌شديد نسلها با يكديگر بروز مي‌كند.

لینک اخبار مرتبط:

طرح پهنه‌بندی حریم شهر مشهد

ثبت دیدگاه

1 دیدگاه برای “شهر در چنگال وندال ها”
  1. چرا باید یک نفر به محیط زندگی خودش آسیب بزنه، مطمئنا سلامت روانی نداره و داره کمبود ها و عقده های زندگی فردیش رو به نمایش میزاره

    پاسخ
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

شـماره تمـاس 357987 -021
پسـت الـکترونیـکی info@mojshahr.ir
آدرس پسـتی تهران، بزرگ راه همت، خیابان میرداماد، کوی ولیعصر ،ساختمان 25، دفتر فرهنگستان