نظریات، مدلها و الگوهای توسعه شهری
نظریات، مدلها و الگوهای توسعه شهری: راهنمایی برای تفهیم شهرهای فردا و برنامه ریزی جهت ساخت شهر های ایده آل است. در واقع اگر برنامه ریزی مناسبی جهت مدیریت، طراحی و برنامه ریزی شهری لحاظ گردد، می توان زندگی مناسبی برای شهروندان را ایجاد کرد. شهرها همواره پویا بودهاند، و این پویایی براساس نظریات، مدلها و الگوهای متعددی که توسط محققان و برنامهریزان ارائه شدهاند، شکل میگیرد. در این یادداشت، به بررسی برخی از نظریات، مدلها و الگوهای توسعه شهری میپردازیم.
تاریخچه نگاه اندیشمندان به شهر و شهرنشینی
در طول تاریخ، شهرها همواره بهعنوان مراکز قدرت، ثروت، و تمدن موردتوجه اندیشمندان مختلف بودهاند. تمامی تلاشها بهمنظور ایجاد محیطی مساعد برای زندگی انسانها در شهرها صورتگرفته است. برخی از افراد در راستای آرمانشهرهایی برای آینده بشری تلاش کردهاند، اما این آرمانها تا به امروز به واقعیت ملحق نشدهاند.
بهمنظور حل مسائل و مشکلات شهرها و همچنین طراحی و ساخت شهرهای جدید، تعداد زیادی از تئوریها و بررسیها از زمانهای قدیمی تا به امروز انجام شده است. این تئوریها بر اساس عوامل مختلفی شهرنشینی و توسعه شهرها را تجزیهوتحلیل میکنند. از جمله عوامل مؤثر در تشکیل و توسعه شهرها، شرایط اقتصادی، نیروهای سیاسی، و ساختار اجتماعی بهعنوان مهمترین عوامل مطرح شدهاند.
در دوران یونان باستان، شهرها بهعنوان دولتهای مستقل محسوب میشدند و بهعنوان موضوعی سیاسی بررسی میشدند. نظریههای افلاطون و ارسطو نمونههایی از این رویکرد هستند.
شهر در دیدگاه اسلامی
همچنین، در دنیای اسلام، متفکرانی مانند فارابی، ابنسینا، و ابن رشد با تأثیرات فلسفی ارسطو به بررسی مسائل شهری و شهرنشینی پرداختند. همچنین، اندیشمندانی مانند ابن خلدون با تأکید بر جنبههای تاریخی و روانشناختی به تحلیل شهر و شهرنشینی پرداختند.
شهرها در قرون وسطی
در دوران قرونوسطی، اندیشمندان مسیحی به تأثیر مذهبی در تصویرسازی شهر مطلوب پرداختند. مثلاً، آگوستین قدیس با تأکید بر عامل مذهبی، به مقایسه بین شهر زمینی و آسمانی پرداخت. همچنین، نباید نقش مهم عوامل تجاری و بازرگانی در توسعه شهرهای قرونوسطی را فراموش کرد.
اندیشه آرمانشهرگرایی اروپایی
با پایان دوره تاریک قرونوسطی و همزمان با دوره رنسانس، اندیشه آرمانشهرگرایی اروپایی در آثار بزرگانی مانند مور، بیکن، و کامپالانا ظهور پیدا کرد. این آرمانها اغلب جنبههای تخیلی داشته و کمتر به تحقق عملی میرسیدند، اما زمینه را برای ظهور اندیشههای نو و تازه در دورههای بعدی فراهم کردند و ازاینجهت قابلتوجه هستند. ملاحظة قابلتوجه در این است که در این دوره، رویکردهای سیاسی و فضایی به همراه یکدیگر به طور مشترک به کار گرفته میشدند، بهطوریکه هم سیاستمداران و نظامیان و هم نظریهپردازان شهری و معماران با هم ایدههای آرمانی خود را مطرح میکردند.
با پیدایش و رشد نظام سرمایهداری در طی قرون اخیر که با ظهور انقلاب صنعتی و انباشت سرمایه و مکانیزهشدن فرایند تولید همراه بود، بر شدت مسائل و مشکلات شهرها افزوده شد. در این شرایط، نظریهها و مکتبهای مختلفی در واکنش به این وضعیت و ارائه راهحل برای کاهش معضلات شهری مطرح شدند.
نگاه مارکسیستی به شهرها
مارکسیستها شهرهای بزرگ صنعتی را محصول نظام سرمایهداری دانسته و لذا به ضدیت با آن پرداختند. آنها طرفدار شهرهای کوچک بودند و برقراری عدالت اجتماعی در شهرها و همچنین ازبینبردن تضادهای بین شهر و روستا را مطرح نمودند. اگر چه تأکید بر مقوله عدالت اجتماعی و ازبینبردن فاصلههای طبقاتی از نکات قوت ایدئولوژی مارکسیستی است، اما ازآنجاکه این ایدئولوژی جلوی استعدادها و تواناییهای بالقوه افراد را میگیرد، نمیتواند با فطرت پویای انسان سازگاری داشته باشد.
شهر در دیدگاه ترقی گرایان
ترقیگرایان با دیدی مثبت به انقلاب صنعتی نگریستند و شهرهای بزرگ صنعتی را نفی نکردند. آنها ضمن نقد این شهرها، بر لزوم استفاده از امکانات تکنولوژیکی و پیشرفت علم و فن برای حل مسائل شهرها تأکید کردند. طرح موردنظر ترقیگرایان مخصوص شهرهای بزرگ بود و در شهرهای کمجمعیت قابلاجرا نبود. علاوه بر این، عدم توجه به نیازهای روحی و روانی انسان و ماشینیشدن بیش از حد با همراه نظم هندسی و یکنواخت این طرح، این مکتب را برای بسیاری از متفکران غیرقابلپذیرش کرده است.
نگاه فرهنگی به شهر
فرهنگگرایان بازگشت به شهرهای سنتی و هویت فرهنگی، تکیه بر جنبههای زیباشناسی شهرها، تنوعگرایی در طراحی شهرها و نفی شهرهای بزرگ را مطرح کردند. توجه به اندیشه روح جمعی و اصول دموکراسی، تأکید بر رشد و تعالی انسان در شهرها، تکیه بر هویت فرهنگی و همچنین تفاوتهای فرهنگی در طراحی شهرها از جمله مزایای این مکتب بشمار میروند. اما توجه بیش از حد به نیازهای معنوی انسان و فرهنگ انسانی و گرفتار شدن در جنبههای زیباییشناسی شهرها و بهویژه بازگشت افراطی به معیارهای شهرهای سنتی و بیتوجهی به آینده، همگی از کارایی و بازدهی طرحهای شهری کاسته و بر دامنه مسائل و مشکلات شهری افزودهاند.
تئوری فن گرایی
تئوری فنگرایی، در نقد و تکمیل نظریه ترقیگرایان، بهعنوان عامل اصلی تمام تغییرات و تحولات شهری تکنولوژی و فن را مطرح میکند. این تئوری آرمانشهرهایی را به تصویر میکشد که امروزه بیشتر به تخیل و رویا شبیه هستند. همچنین، به این نکته تأکید میکند که تکنولوژی و فن نمیتوانند بهعنوان عامل اصلی تحولات شهری محسوب شوند، بلکه بهعنوان متغیری واسط و تسهیلکننده در این تحولات عمل میکنند.
تئوری انسان گرایی در شهرها
بهعلاوه، تئوری انسانگرایی با اذعان به عدم توانایی شهرهای بزرگ در تأمین نیازهای جسمی و روانی شهرنشینان، توجه به طبیعت و عوامل محیطی، و تأکید بر فرهنگ انسانی و مشارکت شهروندان در امور شهری، پیشنهاد میدهد. این تئوریها اگرچه اصول متفاوتی دارند و اختلاف نظرات فراوانی بین آنها وجود دارد، اما همه آنها در یک اصل مشترک همنظرند: نقد شهرهای بزرگ صنعتی و ارائه راهحلهایی برای کاهش آثار نامناسب ناشی از انقلاب صنعتی و زندگی ماشینی.
نظریات توسعه شهری:
- نظریه شهرهای متمرکز (Central Place Theory): بر اساس این نظریه، شهرها بهعنوان مراکزی برای ارائه خدمات و کالاها به مناطق اطراف خود شکل میگیرند، و این مراکز بر اساس نیازمندیهای جمعیت محلی و فاصله آنها از یکدیگر، در سلسلهمراتبی متفاوت قرار میگیرند.
- نظریه شهرهای محیطی (Environmental City Theory): این نظریه بر اهمیت عوامل طبیعی و محیطی در شکلگیری شهرها تأکید دارد. عواملی مانند زمینشناسی، آبوهوا، و حاشیههای زیستی اطراف شهر، نقش بسزایی در توسعه و شکلگیری شهرها دارند.
- نظریه مدرنیته (Modernization Theory): این نظریه معتقد است که توسعه اجتماعی و اقتصادی شهرها مستقیماً به فرایند مدرنیزاسیون، بهرهوری و تکنولوژی بستگی دارد. برایناساس، توسعه شهری بر اثر تغییرات در ساختار اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شهرها رخ میدهد.
- نظریه همسوسازی (Harmonization Theory): این نظریه بر این اعتقاد استوار است که توسعه شهری باید با هماهنگی و همزیستی با محیط طبیعی و اجتماعی منطقه محلی صورت گیرد. برایناساس، توسعه شهری باید با رعایت اصول حفاظت از محیطزیست و تعامل مثبت با جوامع محلی انجام شود.
- نظریه کالا (Commodity Theory): این نظریه تأکید دارد که توسعه شهری بیشتر به تجارت و تولید کالاها و خدمات مرتبط با آنها بستگی دارد. برایناساس، توسعه شهری از طریق ایجاد بازارهای پویا و توسعه صنایع مختلف رقم میخورد.
- نظریه رشد متعادل (Balanced Growth Theory): این نظریه بر این اعتقاد استوار است که توسعه شهری باید به طور متعادل در تمام بخشهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی رخ دهد، بهطوریکه هیچ یک از این بخشها از بقیه عقب نماند و تناقضاتی در جامعه شهری ایجاد نشود.
این نظریات تنها چند مثال از مجموعهای از نظریاتی هستند که در زمینه توسعه شهری وجود دارند. هرکدام از این نظریات دیدگاهها و رویکردهای مختلفی را در خصوص فرایند توسعه شهری ارائه میدهند و بر اساس شرایط و ویژگیهای محلی، مورداستفاده قرار میگیرند.
مدلهای مختلف توسعه شهری
توسعه شهری یک موضوع چندبعدی است که شامل جوانب اقتصادی، اجتماعی، محیطی و فرهنگی است. برایناساس، مدلهای مختلفی برای توسعه شهری وجود دارد که هرکدام به نحوهای خاص به موارد مختلف توجه میکنند. در زیر، تعدادی از مدلهای مهم توسعه شهری را شرح میدهم:
- مدل توسعه شهری بر اساس رشد اقتصادی: این مدل بر فرض میتواند که رشد اقتصادی میتواند موتور اصلی توسعه شهری باشد. در این رویکرد، توجه بیشتری به ایجاد شغلها، توسعه کسبوکارها، و جذب سرمایهگذاریها در شهرها میشود.
- مدل توسعه شهری بر اساس توسعه زیرساختها: این مدل بر اهمیت ساختارهای زیربنایی مانند جادهها، راهآهنها، فضاهای سبز، شبکههای آبیاری و فاضلاب، و امکانات عمومی دیگر تأکید دارد. بهبود زیرساختها میتواند توسعه شهری را تسریع بخشد و امکانات بهتری را برای ساکنان فراهم کند.
- مدل توسعه شهری بر اساس پایداری محیطی: در این مدل، توجه به حفظ و بهبود محیطزیست و منابع طبیعی در فرآیند توسعه شهری حائز اهمیت است. این رویکرد سعی دارد که توسعه شهری را با حفظ تعادل محیطی انجام دهد و از مصرف نادرست منابع جلوگیری کند.
- مدل توسعه شهری بر اساس شهر هوشمند: در این مدل، تکنولوژی و فناوری بهمنظور بهبود کیفیت زندگی شهروندان و مدیریت بهتر شهر مورداستفاده قرار میگیرد. شهر هوشمند سعی دارد از اطلاعات و دادههای موجود استفاده کند تا خدمات شهری را بهینه کند و مشکلات را بهسرعت حل کند.
- مدل توسعه شهری بر اساس مشارکت اجتماعی: در این مدل، شهروندان و جوامع محلی بهعنوان شرکای اصلی در فرآیند توسعه شهری در نظر گرفته میشوند. این مدل توسعه شهری بر اساس ایده مشارکت مدنی و تعامل بین اقشار جامعه ساخته شده است.
هریک از این مدلها میتوانند بهصورت جداگانه یا در ترکیب با یکدیگر در فرآیند توسعه شهری مورداستفاده قرار گیرند، بسته به شرایط محلی، منطقهای و ملی.
الگوهای توسعه شهری:
الگوهای توسعه شهری مجموعهای از اصول، رویکردها و روشهایی هستند که برای رسیدن به اهداف توسعه شهری به کار میروند. این الگوها معمولاً بر اساس شرایط محلی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی هر شهر، منطقه یا کشور متفاوت هستند. در زیر، به برخی از الگوهای توسعه شهری پرکاربرد اشاره میکنم:
- الگوی رشد اقتصادی: این الگو بر ایجاد فرصتهای اشتغال، جذب سرمایهگذاری، توسعه صنایع و کسبوکارها تمرکز دارد. رشد اقتصادی اهمیت بالایی در توسعه شهری دارد و معمولاً با توسعه زیرساختها و ارتقاء سطح زندگی شهروندان همراه است.
- الگوی محیط زیستی و پایدار: این الگو بر حفظ منابع طبیعی، کاهش آلودگی، توسعه حملونقل عمومی، توسعه فضاهای سبز و ایجاد شهرهای سبز و پایدار تمرکز دارد.
- الگوی اجتماعی: این الگو بر ایجاد انسجام اجتماعی، افزایش رضایت شهروندان، ترویج فرهنگ شهروندی، حمایت از اقشار ضعیف و توسعه خدمات اجتماعی تمرکز دارد.
- الگوی فناوری و هوشمندی: این الگو بر استفاده از فناوریهای نوین برای بهبود کیفیت زندگی شهروندان، بهینهسازی مدیریت شهری، ارتقاء خدمات عمومی و ایجاد شهرهای هوشمند تمرکز دارد.
- الگوی مشارکتی و شهروندی: این الگو بر ایجاد فرصتهای مشارکت مدنی، تعامل بین شهروندان و مسئولین شهری، توسعه ارتباطات اجتماعی و افزایش شفافیت و عدالت اجتماعی تمرکز دارد.
این الگوها همگی میتوانند بهصورت جداگانه یا ترکیبی در فرآیند توسعه شهری به کار گرفته شوند، اما بهترین الگو بسته به شرایط محلی و اولویتهای شهر موردنیاز است. انتخاب الگوی مناسب و تعیین اولویتهای صحیح برای توسعه شهری از اهمیت بالایی برخوردار است. باتوجهبه پیچیدگی توسعه شهری و ارتباطات چندگانه آن، ترکیب و تطبیق این نظریات، مدلها و الگوها میتواند به مدیران و برنامهریزان شهری کمک کند تا بهبودات مؤثری در شهرها بهوجود آورند و به سمت شهرهای هوشمند و پایدارتر حرکت کنند.
مدلهای رشد شهری
مدلهای رشد شهری مجموعهای از فرضیات، اصول و روشهایی هستند که برای توضیح و پیشبینی رشد و توسعه شهری به کار میروند. در زیر، به برخی از مدلهای معروف رشد شهری اشاره میکنم:
- مدل مرکز-محیط: این مدل بر اساس تمایل انسانها به ایجاد فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی در مراکز شهری تأکید دارد. طبق این مدل، فعالیتهای اقتصادی و جمعیت به مرکز شهر کشیده میشوند و سپس به سمت محیط خارجی شهر گسترش مییابند.
- مدل پراکندهشدگی محدود: در این مدل، رشد شهری بر اساس یک سری مراکز کوچک و متمرکز، اما با فواصل کوتاه از هم اتفاق میافتد. این مدل بر اصل ایجاد مراکز فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی در نقاط مختلف شهر تأکید دارد.
- مدل انبساطی-مرکزی: در این مدل، رشد شهری بهصورت پراکنده در اطراف یک مرکز مرکزی اتفاق میافتد. مرکز اصلی شهری بهعنوان قطب جذب فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی عمل میکند و مناطق اطراف آن بهتدریج گسترش مییابند.
- مدل مولفههای مدرنیته: این مدل بر اساس عوامل مختلفی مانند تکنولوژی، جمعیت، اقتصاد و فرهنگ تأکید دارد و به بررسی تأثیرات مدرنیته بر رشد و توسعه شهری میپردازد.
- مدل داینامیکهای سیستمی: در این مدل، شهرها بهعنوان سیستمهای پیچیده و پویا مطرح میشوند که تحتتأثیر عوامل مختلفی مانند جمعیت، اقتصاد، فرهنگ و سیاست قرار دارند.
این تنها یک نمونه از مدلهای رشد شهری است و بسیاری دیگر از مدلها نیز وجود دارد که به تحلیل و توضیح رشد و توسعه شهری میپردازند. هر مدل معمولاً بر اساس ویژگیهای محیطی و شرایط خاص شهری موردمطالعه، ارائه میشود و برای تحلیل یک شهر خاص، مدلی که بهترین توضیح را ارائه میدهد، انتخاب میشود.
معروفترین نظریات توسعه شهری از کدام اندیشمندان است
توسعه شهری یک زمینه بسیار گسترده است که تأثیرگذاری اندک اندیشمندان و تئوریپردازان مختلف در آن قابلمشاهده است. در زیر، به برخی از معروفترین نظریات توسعه شهری و اندیشمندان معروف آنها اشاره میکنیم:
- نظریه شهرگرایی: معروفترین نظریه شهرگرایی بهوسیله کوزر و گودبای است که بر اساس آن، شهرها بهعنوان مراکز مهم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در جهان مطرح شدهاند.
- نظریه شهر منسجم: این نظریه توسط جان فرولیک و تئودور مومسن در دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. آنها با ارتباطات اجتماعی و اقتصادی بین اجزای شهری به پیوستگی و همبستگی آنها تأکید کردند.
- نظریه مدیریت شهری: اندیشمندانی مانند جین جاکوبز و کونراد انیکس با تأکید بر اهمیت مدیریت شهری و توسعه پایدار شهرها بهعنوان معروفترین ارائهدهندگان این نظریهها بهحساب میآیند.
- نظریه شهرهای پایدار: این نظریه توسط هربرت گیروت در دهه ۱۹۷۰ مطرح شد و بر اصل حفظ منابع طبیعی، ایجاد شهرهای پایدار از نظر محیط زیستی و اجتماعی تأکید دارد.
- نظریه شهرهای هوشمند: اندیشمندانی مانند کارلو راتی و ریچارد فلوریدا با تأکید بر استفاده از فناوری و دادههای هوشمند برای بهبود کیفیت زندگی شهروندان و مدیریت بهتر شهری بهعنوان معروفترین ارائهدهندگان این نظریهها شناخته میشوند.
این فهرست تنها یک نمونه از نظریات و اندیشمندان معروف در زمینه توسعه شهری است، و بسیاری دیگر از نظریات و اندیشمندان نیز در این حوزه وجود دارند.
ثبت دیدگاه